سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با سر مطهر پدر

شاعر : سید پوریا هاشمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل

سـلام ای سـر بـابـا تـنـت کـجـا رفـته            شـنـیـده‌ام که تـنـت بـین بـوریـا رفـتـه

خـوش آمـدی‌ پـدرم دیـدن من آمـده‌ای            چه شد که نصف شبی به خرابه سر زده‌ای


هوای اهل و عیالت هوای سوختن‌ است            همان قدم که نداری بروی چشم من‌ است

خـبـر بـگـیر ز حالم عجـیب بد حـالـم            شـبـیـه پـیــر زنـی در مـیـان اطـفـالـم

نه دست‌ مانده برایم نه پا و نه کمری            خلاصه عرض کنم می‌شود مرا ببری

مرا ببر که گره خورده است موی سرم            چـقـدر بـا تـه‌ نـیـزه زدنـد روی سـرم

مرا بـبـر که به پـیـشـانـیـم نشان دارم            کـبـودی بـدی از لطف سـاربـان دارم

مقـابـل من لب تـشـنه آب می‌خـوردند            گرسنه بودم و پیـشم کباب می‌خوردند

اراذل سـر بــازار شــام را کـه نـگـو            و رقص‌های زنان روی بام‌ را که نگو

اگرچه بعد تو دیگر شکست حرمت‌ ما            ولی نخـورد زمـین پـرچـم قـداست ما

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل تحریفی بودن مطالب و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ متاسفانه مطالب ذکر شده در این ابیات علاوه بر اینکه تحریفی و نتیجه خیال بافی های شاعر است شأن و منزلت اهل بیت هم رعایت نشده و حتی بعضی از مطالب آن وهن اهل بیت است و نشانگر آن است که نه تنها مطالعه مقاتل و کتب تاریخی صورت نگرفته حتی با جایگاه و شأن اهل بیت نیز بیگانه هستیم این شعر نیز بدین جهت در سایت درج شد که با نمونه ای از اشعار بسیار ضعیف آشنا شویم؛  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید



کشیده خوردم از آنکس که بغض حیدر داشت            چه بی‌مقدمه زد! گونه‌ام ترک برداشت



لب تو زخم‌ شده چوب خیزران خورده            لبم کـبود شده مشت از سـنان خـورده



همینکه با من‌ مـظلـوم قـاتـلت لـج شد            مـیـان حـلـقـه زنجـیـر گـردنم کـج شد



گرفت حنجره‌ام‌ حرفهام خس خس شد            ز تازیانه دو دستم شکست بی‌حس شد



سـر نـمـاز لـگـدهای بـی‌هـوا خـوردم            چه فحش‌ها که من از بی‌نمازها خوردم



غریبه‌ای به خـرابه سرک کـشـید پدر            چقدر قهـقـهـه زد عمه را که دیـد پدر



بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. ضمن اینکه در منابع معتبر برای شهر شام هم جشن پایکوبی نقل کردهاند نه پرتاب سنگ و آتش و ...



زنـان کـوفه به عـمـه اشاره می‌کردند            لـبـاس‌های مـرا پـاره پـاره می‌کـردند



بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!



زمان غارت معجر خدا حجـاب کشید            نگـاه هـیچ غـریـبه به مـوی ما نرسید